بسم ربک

دلم گرفت از این لحظه ها ک بی تو گذشت

کجای قصه میایی ؟ ببین که بی تو چه گشت

 

صدای غربت و آهت شکسته قلبم را

دلم سیاه است ولیکن مگو که از تو گسست

 

دلم کویر است ، بهارم! ببار بر جانم

ببار وسعت بی حد! ببار ای همه هست!

 

دوباره خاطر نامت دلم برآشفت و

نگاشت این قلم خون ، ز هجر با دل مست

 

به عشق لحظه ی رؤیت ، فدایی ات شدنم

ز عشق روی تو دیوانه ام ز روز الست

 

"یـــه منتـــظــر

یا صاحب الزمان(عج)